نامههای گم شده30 ✍✍✍✍✍✍✍
سلامای نسیم لاله پرورم
کم مباد سایه سار عشق ات ، از سرم
میگویند هیجان عشق نیست
و تن دادن به ازدواج ، که اینک قرار دادهای بلند مدت شکسته خورده تعبیرش میکنند، کاری عبث است
عشقم، چه تراژدی وحشتناکی ست ، زندگی امروزشان
چه مشئوم و هراس ناک است تفکر تفسیر برانگیز شان.
نگاه و اندیشهی رعشه برانگیز این نسل
بر تار و پود عشق، حیرت انگیز است.
عشقم
آیا اینان ، شده به بیت شعری
عنان از کف دهند؟
یا مست و خمار آلود ، به خواب رفته اند؟
آیا ، شنیدن صدای محبوب شان را ، با جان و دل
از خدا خواسته اند؟
جلای وطن شده اند؟
و رعب و هراس ، از دست دادن محبوب بر تن و روحشان استیلا یافته؟
هرگز ، هرگز ....
چه تاسف بار بر بنیادهای عاشقی شان
تاریخ انقضا ، نهاده اند
و چه بی مهابا در بی معنا ترین حال ممکن ،
در عشق دنبال کارکترهای هیجانی گشته اند
نسل امروز ، با این بلبشور
هیچگاه نخواهد نتوانست که بر ، زیباهایی
احساس، تکیه زند
و درک درستی از دوست داشتنی واقعی ،
و ملموس داشته باشد.
بیا عاشقانههایمان را ، از تار و پود زمان جدا کنیم...
و کنار همان پیچک عاشق ، دوباره تن واحده ای
شویم که گذر هیچ زمانی را به خاطر نیاوریم
عاشقانه ، پر تمنا ، و زیبا
تو فقط بیا....خرّم